۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

صحبتهای فاطمه علیزاده


ایران-صحبتهای مجاهد خلق فاطمه علیزاده را بخوانید وقاحت هیستریک آخوندی تا چه حد است،پاسخی به وزارت بدنام وانجمن نجاست .
اخیرا انجمن نجات آخوندهای به گل نشسته و زهرخورده ازقول به اصطلاح برادر من «سيروس عليزاده» مطلبي سراپا دروغ منتشر كرده است. اين دروغ گفتن در مورد شخص من است كه الحمدالله حي و حاضرم و بكوري چشم آخوندهاي دجال سرشارتر و سرافرازتر از هميشه در سازمان مجاهدين خلق، كماكان در نبرد با ديكتاتوري خون آشام آخوندي حاكم بر ايران هستم و انجمن نجاست و هر انجمن نجاست ديگر رژيم بداند كه تا آخرش هم هستم و ازآنجايي كه آدم زنده وكيل و وصي و سخنگو آنهم از كساني كه ادعاي برادري يا هر نسبتي با من دارند، ندارد مي‌توانيد ازخودم بشنويد و لذا ازقول من نياز نيست كسي حرافي كند.
من فاطمه عليزاده فرزند سليمان هستم. 27 سال است در سازمان پر افتخار مجاهدين خلق ايران انجام وظيفه مي‌كنم و سال‌هاست كه مبارزه و جنگ براي آزادي خلق و وطنم را به‌عنوان شرافتمندانه‌ترين و شيرين‌ترين نوع زندگي انتخاب كرده‌ام و مي‌خواهم بگويم هر كسي كه ادعاي نسبتي با من دارد و انجمن كثيف نجات از قول آنها عليه من و سازمان و رهبري من مي‌نويسد بگويم كه لازم نيست كه از نوع زندگي من چيزي بگويد. ضمنا من فاميل و برادري ندارم و برادر واقعي من مجاهد قهرمان سياوش عليزاده است كه بدست پاسدارهاي دروغگو و قاتل تحت امر ولي‌فقيه در ارگانهاي مختلف رژيم از جمله همين نجاستي‌ها، به شهادت رسيد. پاسداران جنايتكاري كه در طي سلطنت ولي‌فقيه در ايران بخون نشسته، از اوين و قزل‌حصار و وكيل‌آباد و...... گرفته تا سراسر خاك ميهن را بخون پاك‌ترين فرزندان آن آغشته كردند و در حال‌حاضر در انجمن نجات رژيم گلو پاره مي‌كنند و نگران و درپي نجات زندگي من!! و بقيه مجاهدين هستند. و بازهم هر كسي كه مدعي نسبتي با من است بايد بداند كه ميان من و رژيم ولايت‌فقيه يك دريا خون است و هرگز كسي نمي‌تواند از اين درياي خون عبور كند و بنابراين من نيز تا خون در بدن دارم با اين رژيم در جنگ و ستيز هستم، پس كسي زحمت بيهوده به خود ندهد و بيش ازاين خود را به نجاست شعبهُ اطلاعات موسوم به نجاتِ رژيم آلوده نكند.
بايد خاطرنشان كنم كه 27 سال را با افتخار براي آزادي خلقم در ركاب اين رهبري پاكباز ، مسعود و مريم رجوي بودم و اگر هزار بار مي‌مردم و زنده مي‌شدم باز هم انتخابم همين بود كه هست.
بله! انتخابم باز هم مسعود و مريم عزيزم بود چرا كه تنها كساني هستند كه شرافت و كرامت انساني را در تاريخ معاصر زنده كرده و شعله مقاومت و ايستادگي در برابر هر بي‌شرافتي و دجالگري با همهُ توطئه‌ها و زد و بندهاي ارتجاعي- استعماري، روشن نگه داشتند، از پرداخت هيچ بهايي فروگذار نكردند. البته مثل همه رهبران انقلابي تاريخ ، مورد هجوم دهان‌هاي آلوده و تير زهرآگين كينهجويان و شقاوت‌پيشگان قرار گرفته‌اند. رهبران پاكباز و مخلصي كه حاضر نشدند به هيچ قيمتي آزادي خلق و ميهن خود را بفروشند يا در جنگ براي احقاق آن ذره‌يي كوتاهي كنند آنهم در روزگار بي‌شرافتي و تجارت‌خون مظلومين. پس به‌راستي چه افتخاري از اين بالاتر براي من و سياوش و هر كسي كه در ركاب اين رهبري جنگيد و مي‌جنگد و سرشارتر و گردن فرازتر از خاكستر خود برخيزد و بدين‌گونه چهارستون رژيم ولايت‌فقيه را مي‌لرزاند حال اين وزارت اطلاعات و پاسداران ريز و درشت نظام در انجمن نجاست در هر لباس و آرايشي هر چه در توان دارند به‌كار بگيرند، ازموشك و بمباران و انفجار گرفته تا بكارگرفتن مشتي نادم و آدم فروش تا مأموران اطلاعات تحت پوش خانواده!! غيره...
چه كسي نميداند كه اين تلاشهاي مذبوحانه سوت زدن از ترس تاريكي است!؟ كه رژيم ولايت‌فقيه از هيبت، قدرت و تسليم ناپذيري ما مجاهدين دارد مي‌لرزيد، ديگر ولي‌فقيه بيچاره چكار بايد بكند جز به بازي گرفتن عناصر معلوم الحال تحت عنوان خانواده! دلسوزي براي جواني!! براي انقلابيون پولادين و نفوذ ناپذير!
حال يكي نيست به اين دجالان بگويد كه از كي شما دايه مهربان‌تر از مادر شده‌ايد؟! شما مگر همان نيستيد كه بهترين جوان‌هاي اين مرز و بوم و من‌جمله برادر خودم من را به خاك و خون كشانديد‌؟‌! حالا يكمرتبه مهربان شده و بيماري من براي شما مهم شده!؟ پس چرا همان‌موقع كه بيمار بودم روي سرم موشك و كاتيوشا ميريختيد يا همين خانواده‌هاي نجاستي را با 320بلندگو به عربده كشي و تهديد و ناسزا موظف مي‌كرديد. مگر همين شما عامل محاصره پزشكي در مورد مجاهدان اشرف و من‌جمله خود من نبوديد. اگر تا اين نقطه هم من زنده هستم تماما با تلاش خانواده واقعي من يعني سازمان و همرزمان و مجاهدان بي‌نام و نشاني بوده است كه شبانه روز براي سلامتي من زحمت كشيدند و مي‌كشند و هيچ فروگذار نكردند.
خلاصه كلام دوباره و هزار باره تكرار مي‌كنم، من فاطمه عليزاده، يك مجاهد هستم كه تا نفس دارم با آخوندها در جنگم، تا سقوط حاكميت ملاهاي فاسد سر از پا نمي‌شناسم، به اميد خدا روزي سرنگون‌تان مي‌كنيم و مردم ايران را آزاد مي‌كنيم. خانواده من ديگر خانواده خوني من نيستند، من به دريايي از خون و رزم و مجاهدت وصل شدم كه ذره‌يي ازآن را به هزاران نا برادري نخواهم داد تا كور شود هر دجال و آخوند و انجمن نجاستي. من در سن بيست و چند سالگي مسيرم را كاملا از زندگي عادي و ذلت بار زير لواي آخوندها جدا كردم و مسير سرخ و سبز مجاهدين را انتخاب كردم. اكنون هم در سن 50 سالگي پنجاه هزار مهر تاييد بر اين انتخابم مي‌زنم و به راه و آرماني كه آمده‌ام افتخار مي‌كنم و مطمئن هستم روزي مردم ايران هم به جانبازي فرزندانش افتخار مي‌كند. من يكي از هزاران هستم كه جانمان را براي ايران زمين فدا مي‌كنيم. ما عاشقان ايرانيم و آزادش مي‌كنيم .
درو بر مريم و مسعود رجوي
سلام بر خلق قهرمان ايران
مرگ بر ولي وقيح و روحاني مرد اعدام
فاطمه عليزاده -14 بهمن 94
ايران افشاگر?

۱۳۹۴ بهمن ۱۵, پنجشنبه

ایران درگذشت یار مقاومت وخستگی ناپذیرعباس پیش بین

 درگذشت عباس ‍ پیش بین یار مقاومت ووفادار مجاهدین ومقاومت ایران در ایتالیا و پیام تسلیت خانم مریم رجوی
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما

با کمال تأسف و تأثر مطلع شدیم که روز چهارشنبه14 بهمن1394، مجاهدین و مقاومت ایران، یکی از پرشورترین یاران با وفا و صمیمی خود را در کشور ایتالیا از دست دادند.
او که درآخرین روزهای زندگی پر تلاش خود نیز در تظاهرات بزرگ نه به روحانی در پاریس در 8بهمن، با پرچم ایران و فریاد آزادی و نه رژیم ولایت فقیه نیز فعالانه شرکت داشت، روز چهارشنبه بر اثر بیماری قلبی که مدتها از آن رنج میبرد، چشم از جهان فرو بست.
عباس پیش بین، 59 ساله، متولد تهران، دانشجوی سابق رشته مهندسی آرشیتکت، از اشرف نشانانی بود که بیش از سی و پنج سال در سنگر فعالیت سیاسی و اجتماعی علیه رژیم پلید آخوندی و در حمایت از مجاهدین دمی از پا ننشست.
آشنایی عباس با مجاهدین و فعالیتهای مبارزاتی دربرابر دیکتاتوری آخوندی، به دوران کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی برای ریاست جمهوری در سال 1358 بر می‌گردد که او در این دوران فعالانه به کارهای سیاسی و تبلیغی در ایران پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در شهر «ساساری» مقیم شد.

بعد از تشکیل انجمنهای هوادار سازمان مجاهدین خلق در ایتالیا، او نیز در کلیه فعالیتهای انجمن، بصورت فعال شرکت داشت، هرچند که دفتر مقاومت در رم بود و طی فاصله آن تا محل اقامت عباس، حدود 24ساعت بصورت زمینی زمان میبرد، ولی با وجود تضادهای زیادی که داشت، همیشه در تمامی برنامه های انجمن شرکت میکرد و در همه حال عاشقانه به حمایت خود از سازمان چه در زمینه های سیاسی و تبلیغی و افشاگری علیه رژیم و چه همیاری و کمک مالی مصرانه ادامه میداد. علیرغم اینکه وی در شهری بود که ایرانیان کمی بودند و همسر و فرزندش ایتالیایی بودند، اما عشق به آرمان آزادی مردم ایران آنچنان در وجود او شعله ور بود که طی 35 سال اخیر بر محیط اطراف و خانواده اش همواره تأثیرگذار بوده و همه را جذب میکرد. چرا که بگفته خودش آزادی مردم ایران را در رهبری و در آرمان مجاهدین یافته بود و همیشه میگفت«امیدوارم که در این راه ثابت قدم باشم»
در جریان کودتای ننگین 17ژوئن با شوری مضاعف در اعتصاب غذا که توسط اشرف نشانان سازماندهی شده بود شرکت فعال داشت و با وجود اینکه از سلامتی زیادی برخوردار نبود همچنان مقاوم و استوار در اعتصاب غذا شرکت کرد.
 

یکی از ویژگیهای عباس که او را در شهر ساساری به آن میشناختند این بود که با تمام نیرو برای یاری رساندن به مجاهدین از تمام امکاناتش استفاده میکرد. در گردهماییهای بزرگ مقاومت همیشه هیأتهایی از شهرداری و منتخبان شهر ساساری را سازماندهی میکرد و به پاریس دعوتشان میکرد.
او درجلب حمایت وکلا و حقوقدانان برای دفاع از حقوق مجاهدان اشرفی نیز بسیار فعال بود.
عباس به رغم بیماری قلبی که داشت، هیچوقت پشت این بیماری برای شرکت در فعالیتهای افشاگرانه و سیاسی علیه دیکتاتوری آخوندی در اقصی نقاط جهان، نمی ماند و برای شرکت دراین برنامه ها مشتاق و از یاران ثابت قدمی بود که در همه تظاهرات و گردهماییها در اروپا و آمریکا حضوری فعال و خستگی ناپذیر داشت.
 

در تظاهرات “نه به روحانی» و”نه به رژیم ولایت فقیه » در پاریس که در 8بهمن، یک هفته قبل از ضایعه دریغ انگیز درگذشت او برگزارشد، شرکت داشت و همراه با جمعیت پرشور شرکت کننده فریاد رهایی ایران و ایرانی را سرداد.
قبل از شرکت در این تظاهرات، خود او، علیه شیادی آخوند روحانی و نیرنگهای استبداد مذهبی، کمپینی در شهر ساساری راه انداخته و با برگزاری میز کتاب و انجام افشاگری علیه روحانی جنایتکار در مقابل دادگاه این شهر، به جمع آوری امضا از وکلا و شهروندان، علیه آمدن روحانی به ایتالیا و فرانسه پرداخت.
او با تک تک سلولهایش به رهبری مقاومت عشق می ورزید و میگفت: من شاید فردا ایران نباشم و ایران را نبینم ولی آزادی ایران را در مسعود و مریم می بینم.
وی در مرزبندی با عوامل وزارت اطلاعات و خیانتکاران سرسپرده به دشمن علیه مقاومت و مجاهدین مواضعی استوار داشت و آنها طرد و افشا می کرد.
وقتی خبر حملات جنایتکارانه موشکی به لیبرتی را میشنید در عین حال که بسیار برافروخته میشد اما میگفت حالا که دشمن این عزیران را مورد حمله قرار می دهد، ما باید در دفاع از حقوق آنها و برای حفاظت آنها فعالیتهایمان را بیشتر کنیم و خود نیز اثبات گر همین تعهد خود بود و در سرما و گرما از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد.
پیام تسلیت مریم رجوی به مناسبت درگذشت آقای عباس پیش‌بین

درگذشت نابهنگام آقای عباس پیش‌بین‌ از یاران ارجمند مجاهدین و مقاومت ایران در ایتالیا برای من و خانواده بزرگ مقاومت ایران تأثربار و تأسف‌انگیز است.
به روان پاکش که از 37 سال پیش در تکاپوی مبارزه برای آزادی ایران بود، و به فعالیت‌های بسیاری در دفاع از حقوق مجاهدان اشرفی دست زد، درود می‌فرستم.
مطمئنم که راهی که او در تمام عمر با ایمان و وفاداری طی کرد، در نسل جوان و پرشور ایران، به مقصد نهایی خواهد رسید.
به همسر و دختر گرامی‌اش و به جامعه ایرانیان مقیم ایتالیا به‌ویژه هواداران مجاهدین و مقاومت ایران تسلیت می‌گویم.
یاد عباس‌ پیش‌بین و مبارزه و تلاش صمیمانه او در صفوف این مقاومت همیشه زنده است.

۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

ایران-برخیز وطن رفت کجا جای درنگ است!!


این شیخ پدر سوخته از بس که دبنگ است
با خلق خدا یکسره درحالت جنگ است
 


ایران - با مشتهای گره کرده باید برخیزیم بغض فروخفته را فریاد کنیم وهمدل  و همصدا روز پنجشنبه ۲۸ ژانویه -۸بهمن ۹۴ در پاریس میدان دانفرروشو به عامل اعدام بیش از ۲۰۰۰ انسان بیگناه یک نه بزرگ بگوییم 
این شیخ پدر سوخته از بس که دبنگ است
با خلق خدا یکسره درحالت جنگ است
ضحاک صفت قاتل بی مثل ومثال است 
اما به سخن در پی افعال قشنگ است

اما به سخن در پی افعالِ قشنگ است

اندر پس پرده عجبا ! بین که چکاره است
چون بوقلمون در نوسان رنگ به رنگ است

زنهار! فریبش مخور این شیخ دغلکار
ذاتش به مَثَل موش و به ظاهر چو پلنگ است

دین کرده بهانه که کُشد خلق خدا را
شرحش ز تعامل و خدا جمله جفنگ است

اصلاح طلب گاه شود، تا بفریبد همگان را
زنهار مپندار، که روباهِ زرنگ است

با خلق و وطن کار بجز ظلم و ستم نیست
این مضحکه دلال محبت به فرنگ است

بخشیده به بیگانه همه خاک وطن را
سهمیۀ خلق از بَرِ او سرب و فشنگ است

با دولت تدبیر! کنون مانده به گل او
درمانده و وامانده و بیچاره و لنگ است
 ***
روباه بنفشی که به اعدام زدی مُهر به تایید
این مُهر به پیشانی تو مایۀ ننگ است

آندم که رسد روز مجازات تو بی شک
پاداش کلوخ البته با قلوۀ سنگ است
 
ای آنکه دلت خون شده از ظلمت این شیخ
برخیز وطن رفت، کجا جای درنگ است؟!

 

۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

ایران-شعر زیر به مناسبت آزادی رهبر مقاومت مسعود رجوی شیر همیشه بیداراز زندان شاه است

شعر  ترانه بهارآور
من ديارسربدارم
سرزمينى بى بهارم
لاله پوشم زخمگينم
من همان ايران زمينم
ای بهار آور بيا بهترين ياور بيا
بيا بر شانه‌ات خود را ببارم من
جوانانى به خون غلتيده دارم من
خوشا آن دم که جان دردمندم را
به دست مهربانت ميسپارم من
ای بهار آور بيا بهترين ياور بیا
تو ای همواره نور چشم هايم
چرا آخر چرا از تو جدايم
تمام هستى ات تقديم من شد
چه گوهرها تو پروردی برايم 
با تو زيبا ميشوم من
رشک دنيا مى شوم من
يوسفگم گشته اين بار
با تو پيدا مى شوم من
ای بهار آور بيا بهترين  یاور بیا
شکوه رفته‌ام را در تو مىبینم
یلان خفته ا م را در تو مىبینم
غم صد ساله‌ام ناگفتنى مانده
من اين ناگفته‌ام را در تو ميبينم
ای بهار آور بيا بهترين ياور بيا

به مناسبت سی دی آزادی مسعود رجوی از زندان شاهBahaarAavar - Peyman

۱۳۹۴ دی ۲۷, یکشنبه

فراخوان کميته برگزاري تظاهرات «نه» به روحاني در پاريس











در این تظاهرات شرکت کنیم 
با شرکت خود در این تظاهرات یک نه بزرگ به اعدام وشکنجه فرزندان خلق بدهیم
این یک وظیفه ملی میهنی است هر نفر به نمایندگی100 محروم ستمدیده وبه جان آمده ایران -معلم-دانشجو-فرهنگیان-دکتر وتمامی اقشار محاصره شده توسط د زدان قرن خامنه اي سفاک ماربردوش وآخوند شياد روحاني پادشاه اعدام









بايدبا صداي بلند سوال کنيم که اين دزد غارتگر اين بانگدارمرکزي تروريسم اين رکودار اعدام درسرزمين حقوق بشر چه مي کند.
مکان پاريس
زمان 8 بهمن 94 (28 ژانويه 2016