ایران-صحبتهای مجاهد خلق فاطمه علیزاده را بخوانید وقاحت هیستریک آخوندی تا چه حد است،پاسخی به وزارت بدنام وانجمن نجاست .
اخیرا انجمن نجات آخوندهای به گل نشسته و زهرخورده ازقول به اصطلاح برادر من «سيروس عليزاده» مطلبي سراپا دروغ منتشر كرده است. اين دروغ گفتن در مورد شخص من است كه الحمدالله حي و حاضرم و بكوري چشم آخوندهاي دجال سرشارتر و سرافرازتر از هميشه در سازمان مجاهدين خلق، كماكان در نبرد با ديكتاتوري خون آشام آخوندي حاكم بر ايران هستم و انجمن نجاست و هر انجمن نجاست ديگر رژيم بداند كه تا آخرش هم هستم و ازآنجايي كه آدم زنده وكيل و وصي و سخنگو آنهم از كساني كه ادعاي برادري يا هر نسبتي با من دارند، ندارد ميتوانيد ازخودم بشنويد و لذا ازقول من نياز نيست كسي حرافي كند.
من فاطمه عليزاده فرزند سليمان هستم. 27 سال است در سازمان پر افتخار مجاهدين خلق ايران انجام وظيفه ميكنم و سالهاست كه مبارزه و جنگ براي آزادي خلق و وطنم را بهعنوان شرافتمندانهترين و شيرينترين نوع زندگي انتخاب كردهام و ميخواهم بگويم هر كسي كه ادعاي نسبتي با من دارد و انجمن كثيف نجات از قول آنها عليه من و سازمان و رهبري من مينويسد بگويم كه لازم نيست كه از نوع زندگي من چيزي بگويد. ضمنا من فاميل و برادري ندارم و برادر واقعي من مجاهد قهرمان سياوش عليزاده است كه بدست پاسدارهاي دروغگو و قاتل تحت امر وليفقيه در ارگانهاي مختلف رژيم از جمله همين نجاستيها، به شهادت رسيد. پاسداران جنايتكاري كه در طي سلطنت وليفقيه در ايران بخون نشسته، از اوين و قزلحصار و وكيلآباد و...... گرفته تا سراسر خاك ميهن را بخون پاكترين فرزندان آن آغشته كردند و در حالحاضر در انجمن نجات رژيم گلو پاره ميكنند و نگران و درپي نجات زندگي من!! و بقيه مجاهدين هستند. و بازهم هر كسي كه مدعي نسبتي با من است بايد بداند كه ميان من و رژيم ولايتفقيه يك دريا خون است و هرگز كسي نميتواند از اين درياي خون عبور كند و بنابراين من نيز تا خون در بدن دارم با اين رژيم در جنگ و ستيز هستم، پس كسي زحمت بيهوده به خود ندهد و بيش ازاين خود را به نجاست شعبهُ اطلاعات موسوم به نجاتِ رژيم آلوده نكند.
بايد خاطرنشان كنم كه 27 سال را با افتخار براي آزادي خلقم در ركاب اين رهبري پاكباز ، مسعود و مريم رجوي بودم و اگر هزار بار ميمردم و زنده ميشدم باز هم انتخابم همين بود كه هست.
بله! انتخابم باز هم مسعود و مريم عزيزم بود چرا كه تنها كساني هستند كه شرافت و كرامت انساني را در تاريخ معاصر زنده كرده و شعله مقاومت و ايستادگي در برابر هر بيشرافتي و دجالگري با همهُ توطئهها و زد و بندهاي ارتجاعي- استعماري، روشن نگه داشتند، از پرداخت هيچ بهايي فروگذار نكردند. البته مثل همه رهبران انقلابي تاريخ ، مورد هجوم دهانهاي آلوده و تير زهرآگين كينهجويان و شقاوتپيشگان قرار گرفتهاند. رهبران پاكباز و مخلصي كه حاضر نشدند به هيچ قيمتي آزادي خلق و ميهن خود را بفروشند يا در جنگ براي احقاق آن ذرهيي كوتاهي كنند آنهم در روزگار بيشرافتي و تجارتخون مظلومين. پس بهراستي چه افتخاري از اين بالاتر براي من و سياوش و هر كسي كه در ركاب اين رهبري جنگيد و ميجنگد و سرشارتر و گردن فرازتر از خاكستر خود برخيزد و بدينگونه چهارستون رژيم ولايتفقيه را ميلرزاند حال اين وزارت اطلاعات و پاسداران ريز و درشت نظام در انجمن نجاست در هر لباس و آرايشي هر چه در توان دارند بهكار بگيرند، ازموشك و بمباران و انفجار گرفته تا بكارگرفتن مشتي نادم و آدم فروش تا مأموران اطلاعات تحت پوش خانواده!! غيره...
چه كسي نميداند كه اين تلاشهاي مذبوحانه سوت زدن از ترس تاريكي است!؟ كه رژيم ولايتفقيه از هيبت، قدرت و تسليم ناپذيري ما مجاهدين دارد ميلرزيد، ديگر وليفقيه بيچاره چكار بايد بكند جز به بازي گرفتن عناصر معلوم الحال تحت عنوان خانواده! دلسوزي براي جواني!! براي انقلابيون پولادين و نفوذ ناپذير!
حال يكي نيست به اين دجالان بگويد كه از كي شما دايه مهربانتر از مادر شدهايد؟! شما مگر همان نيستيد كه بهترين جوانهاي اين مرز و بوم و منجمله برادر خودم من را به خاك و خون كشانديد؟! حالا يكمرتبه مهربان شده و بيماري من براي شما مهم شده!؟ پس چرا همانموقع كه بيمار بودم روي سرم موشك و كاتيوشا ميريختيد يا همين خانوادههاي نجاستي را با 320بلندگو به عربده كشي و تهديد و ناسزا موظف ميكرديد. مگر همين شما عامل محاصره پزشكي در مورد مجاهدان اشرف و منجمله خود من نبوديد. اگر تا اين نقطه هم من زنده هستم تماما با تلاش خانواده واقعي من يعني سازمان و همرزمان و مجاهدان بينام و نشاني بوده است كه شبانه روز براي سلامتي من زحمت كشيدند و ميكشند و هيچ فروگذار نكردند.
خلاصه كلام دوباره و هزار باره تكرار ميكنم، من فاطمه عليزاده، يك مجاهد هستم كه تا نفس دارم با آخوندها در جنگم، تا سقوط حاكميت ملاهاي فاسد سر از پا نميشناسم، به اميد خدا روزي سرنگونتان ميكنيم و مردم ايران را آزاد ميكنيم. خانواده من ديگر خانواده خوني من نيستند، من به دريايي از خون و رزم و مجاهدت وصل شدم كه ذرهيي ازآن را به هزاران نا برادري نخواهم داد تا كور شود هر دجال و آخوند و انجمن نجاستي. من در سن بيست و چند سالگي مسيرم را كاملا از زندگي عادي و ذلت بار زير لواي آخوندها جدا كردم و مسير سرخ و سبز مجاهدين را انتخاب كردم. اكنون هم در سن 50 سالگي پنجاه هزار مهر تاييد بر اين انتخابم ميزنم و به راه و آرماني كه آمدهام افتخار ميكنم و مطمئن هستم روزي مردم ايران هم به جانبازي فرزندانش افتخار ميكند. من يكي از هزاران هستم كه جانمان را براي ايران زمين فدا ميكنيم. ما عاشقان ايرانيم و آزادش ميكنيم .
درو بر مريم و مسعود رجوي
سلام بر خلق قهرمان ايران
مرگ بر ولي وقيح و روحاني مرد اعدام
فاطمه عليزاده -14 بهمن 94
ايران افشاگر?